رجوع شیعه به امام معصوم علیه السّلام نه به عنوان یك مرجع براى احكام و عالم به احكام و فقه و تشریع است (چنانچه مقلّد به مرجع خود و رساله عملیّه او مراجعه مىكند) بلكه به این جهت است كه امام علیه السّلام ناموس عالم خلقت و حقیقت فیض منزَل الهى و واسطه بین حقّ و خلق در مراتب وجود و متولّى نظام عالم كون و مربّى نفوس بسمت كمال و نقطه اتّصال ما با پروردگار است. و در برابر یك همچنین حقیقتى باید فانى و محو شد و سر تسلیم در برابر خواست و مشیّت او فرود آورد، و همچون عبد كه هیچ اراده و اختیارى از خود در قبال مولى ندارد، اینچنین بود.
اگر فردى امام معصوم را فقط در حدّ یك مبیّن احكام تكلیفیّه كه از پیامبر اكرم صلّى الله علیه و آله و سلّم نقل مىكند بداند، او را در حدّ یك راوى حدیث قرار داده است؛ با این تفاوت كه راوى حدیث ممكن است در نقل روایت دچار خطاءو سهو گردد، ولى امام علیهالسّلام در این مورد بخصوص مرتكب سهو و نسیان نمىشود! و این فرد نمىتواند مدّعى تشیّع شود.
بر این اساس أبوحنیفه اگر بیاید و بر فرض در بیان مسائل و احكام اشتباه نكند و مسائل را بطور صحیح در اختیار مردم قرار دهد، امّا همینكه در مقابل امام صادق علیه السّلام مجلس درس راه مىاندازد و خود را در قبال حضور و وجود آن حضرت مطرح مىكند، از زمره شیعیان خارج و در صف مخالفین و معاندین قرار گرفته است؛ زیرا به ولایت امام صادق علیه السّلام كه اصل و اساس عبودیّت و دیانت است معتقد نگشته است.
از اینجاست كه مىبینیم بسیارى از عبّاد و زهّاد و اهل صلاح با وجود زهد و تقواى ظاهرى و آثار صلاح در حركت و ممشاى آنها، همچون جناب نفیسه خاتون كه گویند شصت دوره قرآن را بر سر قبر خویش قرائت نموده است، ولى چون ولایت و امامت حضرت
اربعین، ص: 20
صادق علیه السّلام را نپذیرفته است ما او را در زمره شیعیان بحساب نمىآوریم و امر او را به خداى سبحان واگذار مىنمائیم.
,امام ,كه ,علیه ,السّلام ,یك , ,علیه السّلام ,او را ,را در ,امام معصوم
درباره این سایت